فرهنگی هنری

چطور هدف از نوشتن کتاب خود را مشخص کنم؟ 10 سوال مهم

هدف از نوشتن کتاب، عموماً به دو نوع تقسیم می‌شود: هدف شخصی و هدف عمومی. از یک نظر شخصی، نویسنده ممکن است کتاب را برای بیان افکار، تجارب، داستان‌ها یا ایده‌های خود بنویسد تا به اشتراک گذاری این موارد با دیگران و ایجاد ارتباط با خوانندگان بپردازد.

او ممکن است از نوشتن کتاب برای رویارویی با چالش‌های شخصی، بهبود مهارت‌های نوشتاری خود، یا برقراری اثرگذاری در زمینه‌ای خاص استفاده کند. از دیدگاه عمومی، هدف از نوشتن کتاب می‌تواند انتقال دانش، تجربیات، یا ایده‌های مفید به جامعه باشد، همچنین ارتقای فرهنگ و افزایش آگاهی عمومی و تغییر نگرش‌ها و رفتارها را نیز در پی داشته باشد. در هر صورت، نوشتن کتاب یک فرآیند خلاقانه و معنوی است که به نویسنده اجازه می‌دهد تا با دیگران ارتباط برقرار کند و اثرات دائمی در ذهن و قلب خوانندگانش بگذارد.

مجموعه تقریبا بی نهایتی از مزایای یک کتاب برای نویسنده وجود دارد، اما بیشتر آنها در یکی از این شش هدف محبوب قرار می گیرند:

  1. افزایش دید/نمایه: کتاب‌ها می‌توانند دید را به هر طریقی افزایش دهند، مانند آسان‌تر کردن قرار گرفتن در معرض رسانه‌ها یا بالا بردن نمایه‌تان در جایگاه خود.
  2. افزایش اعتبار/اعتبار: کتاب‌ها به نویسنده کمک می‌کنند تا در حوزه خود اعتبار پیدا کند.
  3. مشتریان/فرصت های جدید را بدست آورید: کتاب ها به راحتی می توانند به ایجاد فرصت های تجاری جدید و فرصت های دیگر، در پلتفرم ها و مکان های مختلف، به روش های مختلف کمک کنند.
  4. مشارکت‌های سخنرانی: یک کتاب تقریباً یک ضرورت برای تبدیل شدن به یک سخنران پولی یا اغلب برای هر سخنرانی عمومی رزرو شده است.
  5. میراث به جا بگذارید: یک کتاب می تواند به ایجاد یک میراث کمک کند و داستان شما را به دیگران منتقل کند.
  6. تأثیر بر دیگران: راه‌های زیادی برای تأثیرگذاری بر افراد وجود دارد، و برای برخی از نویسندگان، این مزیت اصلی برای آنهاست. آنها یا به آنچه از کتابشان می‌برند اهمیتی نمی‌دهند، یا فقط به عنوان یک مزیت ثانویه به آن اهمیت می‌دهند.

بدیهی است که جزئیات هر یک از اینها به رشته و حرفه خاص شما بستگی دارد، اما هر یک از آن اهداف می تواند بسیار واقع بینانه باشد.

نمونه هایی از اهداف کتاب

از کتابی در مورد یادگیری سریعتر و موثرتر:

1. ما کسب و کار B2C خود را به بیش از 10 میلیون دلار در سال رسانده ایم، تا حد زیادی با استفاده از قیف رایگان کتاب و نمایش کتاب، علیرغم این واقعیت که من کمتر از همیشه درگیر این تجارت هستم.

2. ما بیش از 1 میلیون دلار در سال در اشتراک های شرکتی و سازمانی انجام می دهیم، به دلیل قرار گرفتن در معرض و اعتبار کتاب و رویداد

3. ما تحقیقات، گفتگو و بحث در مورد اصلاحات آموزشی را برانگیخته ایم و در حال کار بر روی چند طرح آزمایشی غیرانتفاعی برای بهبود آموزش هستیم.

از کتابی که به زنان می آموزد که چگونه مانند مردان بفروشند، اما با اخلاق و قلب:

1. من پیروان زیادی از کارآفرینان زن دارم و برند من شناخته شده و مورد احترام است.

2. من در موضوع فروش و توانمندسازی زنان سخنران مورد علاقه ای هستم. من یک سخنرانی TEDx انجام داده ام و از من خواسته شده است که در کنفرانس های بزرگ و قابل تشخیص مانند SXSW و Traffic & Conversion Summit صحبت کنم.

3. من اغلب از افرادی (زنان و مردان) پیام هایی دریافت می کنم که از من برای نوشتن این کتاب تشکر می کنند زیرا واقعاً به آنها کمک کرده است.

اهداف غیرواقعی کتاب چیست؟

کتابخانه
کتابخانه

البته همه به طور پنهانی امیدوارند که کتابشان میلیون‌ها نسخه بفروشد و موفقیت‌آمیز باشد – اما اگر هدف خود را قرار دهید، خود را برای شکست آماده کرده‌اید. اینها اهداف واقع بینانه نیستند. اگر اهداف واقع بینانه تعیین کنید، به کتاب خود فرصتی برای موفقیت واقعی می دهید.

در واقع، مهمترین کاری که می توانید با این سوال انجام دهید این است که خیالات خود را بکشید و اهدافی را تعیین کنید که قابل دستیابی هستند. اینها برای اکثر نویسندگان اهداف غیر واقعی هستند:

  • فروش یک میلیون نسخه در سال اول
  • از شما خواسته می شود که یک سخنرانی TED در صحنه اصلی انجام دهید
  • نویسنده مشهوری شوید
  • نویسنده پرفروش نیویورک تایمز باشید
  • سوار اپرا/الن شوید
  • یک خلاء عاطفی بد تعریف شده را پر کنید

نکته در مورد این اهداف اینجاست: آنها به معنای واقعی کلمه غیرممکن نیستند. مردم همه آنها را به انجام رسانده اند. ما از تعدادی از نویسندگان خود خواسته ایم آنها را انجام دهند.

اما آنها بسیار نادر هستند، و بیشتر کتاب ها هیچ هدفی برای این اهداف ندارند. هرچه بیشتر بر اهداف واقع بینانه تمرکز کنید، کتاب شما در جذب مخاطبانی که برای موفقیت باید به آنها ضربه بزنید، بهتر خواهد بود.

 مخاطبان کتاب خود را مشخص کنید: کتاب شما برای چه کسی است و چرا به آنها اهمیت می دهد؟

شما کاملاً می توانید کتابی بنویسید بدون اینکه به مخاطبتان اهمیت دهید. اما انتظار نداشته باشید که آن را به خوبی انجام دهد.

در واقع، نامی برای کتابی وجود دارد که بدون مخاطب نوشته شده است – به آن دفتر خاطرات می گویند.

اگر می‌خواهید کتابتان موفق باشد و به اهدافی که برای آن در نظر گرفته‌اید برسید، به یک مخاطب نیاز دارید و باید از قبل درباره آن بیندیشید و تعریف کنید. به نظر ما یک وبلاگ بسازید و بخش هایی از کتابی که می نویسید را در آن به اشتراک بگذارید تا نظر مخاطبان خود را بدانید.

بیایید با تعریفی از چیستی مخاطب (برای اهداف یک کتاب) شروع کنیم:

مخاطب گروه واحدی از افراد است که مشکل خاصی را که کتاب شما حل می کند به اشتراک می گذارند.

چرا این مهم است؟ زیرا کلید نوشتن یک کتاب خوب در واقع محدود کردن مخاطبان خود تا حد امکان به افرادی است که قرار است کتاب شما به آنها کمک کند.

به این نکته توجه داشته باشید که می توانید با نوشتن وبلاگ نویسندگی خود را تقویت کنید.

برخی از نویسندگان با این فکر شروع می کنند که کتابشان به طور بالقوه می تواند به همه برسد. آن‌ها رویای میلیون‌ها نفری را می‌بینند که «احتمالاً» کتابشان را جذاب می‌دانند.

این کار را نکن به معنای واقعی کلمه هیچ کتابی برای همه مخاطبان نوشته نشده است.

اگر فکر می کنید کتاب شما برای همه است، کاملاً در اشتباه هستید. واقعیت این است که اکثریت کتاب ها معروف در کتابخانه ها برای اکثر مردم کاملاً جذاب نیستند.منبع

و این کاملاً اشکالی ندارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا